ما اگر مالک ابریم و اگر صاحب باد
بند بر پای حوادث نتوانیم نهاد
جنبش خار و خزف نیست بجز جنبش موج
حمله شیر علم نیست بجز حمله باد
در خم شش جهت و چار مزاج است اسیر
سر و پا بسته که خوانیش بشوخی آزاد
گه در این معرکه هنگامه خرد است و بزرگ
گه در این مدرسه افسانه نسل است و نژاد
گاه غوغای خطر بین وضیع است و شریف
گاه دعوای نظر بین مرید است و مراد
رایت فتح چه بازیم در اقلیم خطر
برق اصلاح چه جوییم ز کانون فساد
کس در این سفره ندانست چه آورد و چه خورد
کس در این حوزه نسنجید چه بگرفت و چه داد
وثوق الدوله