با آن که در حریم تو بیگانهام هنوز
چون حلقه بسته بر در این خانهام هنوز
بگذشت شب ز نیمه و من با خیال دوست
میناصفت به گوشهی میخانهام هنوز
از شعلهی نگاه تو پروا نمیکنم
ای شمع من بسوز که پروانهام هنوز
چون گوهری که بر سر انگشتری نهند
ای آشنا به چشم تو بیگانهام هنوز
گفتم چه الفت است به گیسوی او مرا
دل ناله کرد و گفت که دیوانهام هنوز
رضا ثابتی