مرو از پیشم و عمری نگرانم مگذار
یا چو رفتی به امید دگرانم مگذار
گاهگاهی به من از مهر پیامی بفرست
فارغ از حال خود و جان و جهانم مگذار
بر دلم داغ غم عشق تو ایام نهاد
تو دگر داغ غم هجر به جانم مگذار
منشین در بر غیر و مبر از یاد مرا
غم دیگر به سر درد نهانم مگذار
چون دم صبح به شام سیهم خنده مزن
در کف گریه از این بیش عنانم مگذار
محمد گلبن