بیا که تا به خود آیی بهار میگذرد
به پای لاله و گل می بنوش و مستی کن
که همچو آب روان روزگار میگذرد
به کوی دوست صفا میدهم ز گریه خویش
که ابر هم ز چمن اشکبار میگذرد
به جام اگر نبری دست همچو نرگس مست
دو روز عمر تو هم در خمار میگذرد
ناشناس
بسیار عالی
سلام فکر نکنی من اینجا نمیاما چرا چیزی ننوشتی من عاشق حسن انتخاب توام دستت درد نکنه شعر جدیدی بنویس
راستش فکر کرده بودم دیگه کسی اینجا نمیاد و میخواستم تعطیلش کنم. ولی حالا که شما اینقدر مشتاقید، چشم سعی میکنم مرتب به روزش کنم.
بسیار عالی
سلام فکر نکنی من اینجا نمیاما
چرا چیزی ننوشتی
من عاشق حسن انتخاب توام
دستت درد نکنه شعر جدیدی بنویس
راستش فکر کرده بودم دیگه کسی اینجا نمیاد و میخواستم تعطیلش کنم. ولی حالا که شما اینقدر مشتاقید، چشم سعی میکنم مرتب به روزش کنم.