کعبه

چه خوش است پیش زلفت سر شکوه باز کردن

گله‌های روز هجران به شب دراز کردن

همه روز در خیالم که شب دگر بیاید

تو و ناز ها که داری من و آن نیاز کردن

درِ دل کنون نشاید به همه فراز کردن

تو به خانه ای نشاید در خانه باز کردن

به تکلمی دهانت بگشود عقده‌هایم

چه خوش است کشف معنی بر اهل راز کردن

سر کوی دلبر من به حریم کعبه ماند

که به هر طرف کنی رو بتوان نماز کردن

بجز از حدیث زلفت که به عمر می‌سرایم

همه عمر در ملالم  ز سخن دراز کردن

بگذار تا که مظهر ز تو کام دل بگیرد

تو هزار جای داری ز برای ناز کردن

مظهر همدانی