اهل معرفت

منم که جز در میخانه‌ام پناهی نیست

به غیر پیر مغانم دلیل راهی نیست

به سلک فقر و قناعت از آن خوشم کاین ملک

به زیر امر وزیری و حکم شاهی نیست

به تاج نیست سر اهل معرفت محتاج

که به ز بی‌کلهی در جهان کلاهی نیست

گناه چشم تو دارد که می‌برد دل من

وگرنه دیدن و دل باختن گناهی نیست

ز باده سخت زپای اوفتاده‌ام ور نه

ز خانه تا به در می‌فروش راهی نیست

گر از حوادث ایام ایمنی خواهی

به غیر صفه‌ی اهل صفا پناهی نیست

بگو به پادشه وقت قدر وقت بدان

که کاخ ملک گهی از تو هست و گاهی نیست

بسوخت حاصل نصرت ز برق غیرت عشق

چنان که در کفش از خشک و تر گیاهی نیست

 

میرزا عبدالحسین منشی‌باشی (نصرت خراسانی)

 

نظرات 3 + ارسال نظر
پروانه چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ

رفتم ببینم این تارک دنیا کیست؟ خواندم که خیلی هم آدم فعالی بوده و ادیبی بزرگ!
خور آسان عجب سرزمینی است!
نمیشناختمش!
دستتون درد نکنه.


پروانه چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:01 ق.ظ http://nashibofaraz.blogsky.com/

می‌دانیم که شاعر مشهور زمانِ خود عبدالحسین نصرت در «انجمن ادبی خراسان» در تاریخ6/11/1326، به مهدی اخوان ثالث تخلص «امید» را پیشنهاد کرده و اخوان آن را پذیرفته و بعد با همین تخلص به شهرت رسیده است (رک:4 /19).

http://www.iricap.com/magentry.asp?id=8954

یک شعر هم از این شاعر در باره ی فردوسی خواندم که در وبلاگ منتشر شد.

محسن چهارشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

من تا حالا اسمشم نشنیده بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد