پاداش

جانی که خلاص از شب هجران تو کردم

در روز وصال تو به قربان تو کردم

خون بود شرابی که ز مینای تو خوردم

غم بود نشاطی که به دوران تو کردم

آهی است کز آتشکده‌ی سینه برآمد

هر شمع که روشن به شبستان تو کردم

اشکی است که ابر مژه بر دامن من ریخت

هر گوهر غلتان که به دامان تو کردم

صد بار گزیدم لب افسوس به دندان

هر بار که یاد لب و دندان تو کردم

دل با همه آشفتگی از عهده برآمد

هر عهد که با زلف پریشان تو کردم

در حلقه‌ی مرغان چمن ولوله انداخت

هر ناله که در صحن گلستان تو کردم

دوشینه به من این همه دشنام که دادی

پاداش دعایی است که بر جان تو کردم

فروغی بسطامی

نظرات 4 + ارسال نظر
فرناز سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ق.ظ http://farnaz.aminus3.com

ضمن اینکه شعر کلاسیک ایرانی را دوست دارم در عین حال آدمی نیستم که بطور منظم بنشینم و این منظم ها !! را بخوانم .
اینجا این حسن بزرگ را برای من دارد که زحمت خواندن و انتخاب بهترین ها را دیگری کشیده است .
این یکی تصویرهای خیلی زیبایی دارد گرچه شاید حتی تشبیه هایش گاهی کلیشه ای باشد اما بسیار دلچسب است .

بیت اول شاه بیت است به نظر من .

باید با صدای شجریان گوش کنید تا بیشتر به دلتان بچسبد.

محسن سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:16 ب.ظ

من یک چیز را هیچ وقت نفهمیدم و آن این که مینا چیست که برای شرابخواری از آن استفاده می کنند. در عمرم مینا ندیده ام.
به نظر شما چقدر از عمرم بر فناست. چکنم؟ حسرت بدل از این دنیا رخت بربندم؟

دوره‌ی من و تو دوره‌ی استکان و لیوان و گاهی بطری بود. قدح و مینا و ساغر و ساقی مال زمان‌های قدیم‌تر و رومانتیک‌تر بود.
در مورد بر فنا بودن عمر هم بستگی به این داره به چه منظوری شراب را خورده باشی. اگر برای مستیش بوده، فرقی نمیکنه با استکان و لیوان باشه یا با قدح و مینا. اگر برای گفتن شعر باشه خوب دیگه قافیه‌ات لنگ میزنه. با استکان که نمیشه شعر گفت!

محسن چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ق.ظ

خب آره. دوره ی قدح و مینا نبود ولی هیچ جا مینا ندیدم. احتمالن ظرفی بوده مینا کاری شده که توش شراب می خوردند. کافرا البته.

یکی از معانی مینا شیشه‌ای سبزرنگ است که در میناکاری تزیینی از آن استفاده می‌شود. ظرف‌هایی را هم که از این نوع شیشه ساخته می‌شد مینا می‌گفتند (نه فقط جام شراب). اصطلاحاً به همه‌ی جام‌های شراب شیشه‌ای هم مینا گفته می‌شد.
کافی بود؟ نوش . . . !

فلورا جمعه 16 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ب.ظ

به به
چه انتخاب نکویی!
با دوستان موسسه "مهر مولانا" به بسطام و خرقان رفته بودم... از قضا در قسمتی از مسیر این شعر با صدای استاد تو اتوبوس طنین انداز بود... جای همه ی شما رو خالی کرده بودم... حالا اومدم و این شعر رودیدم... دل به دل راه داره ها واقعنی!!

آقای رشاد، این جامهای قدیمی سبز رنگ که چندان کوچک نیستن، و دارای خطوط برجسته ی موازی هم هستن میشه بهشون گفت مینا؟

از این که یادمان کردید سپاسگزارم. من این آواز شجریان رو لااقل 50 بار گوش کرده‌ام. تحریرهایش کاملاً با کلمات هماهنگ هستند و حس آن را به خوبی منتقل میکند.

آخ... از او جام‌های عتیقه سبز و قرمزش را در خونه‌ی پدری داشتیم. نمیدونم چه بر سرشون اومد. یادم نیست بهش چی میگفتن. لابد اونا هم مینا هستند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد