ابـر مـیبــارد و مـن مـیشـوم از یـار جـدا
چـون کنم دل بـه چـنین روز ز دلدار جـدا
ابــر و بــاران و مـن و یـار ســتــاده بــه وداع
مـن جـدا گـریهکـنان، ابـر جـدا، یار جـدا
سبـزه نوخیز و هوا خرم و بـستـان سرسبـز
بــلـبـل رویسـیـه مـانـده ز گـلـزار جـدا
ای مـرا در تـه هـر مـوی بــه زلـفـت بــنـدی
چـه کـنی بـند ز بـندم همـه یکـبـار جـدا
دیده از بـهر تو خونبـار شد، ای مردم چشم
مردمی کـن، مشـو از دیدهی خـونبـار جـدا
نعـمت دیده نخـواهم کـه بـمـاند پـس از این
مـانده چـون دیده ازآن نعـمـت دیدار جـدا
دیده صد رخنه شد از بـهر تو، خاکی ز رهت
زود بــرگـیـر و بــکــن رخــنـه دیـوار جــدا
میدهم جان مرو از من، وگرت باور نیست
پیش ازآن خواهی، بستان و نگهدار جدا
حـسـن تـو دیر نـپـایـد چـو ز خـسـرو رفـتـی
گل بـسی دیر نماند چو شد از خار جـدا
امیرخسرو دهلوی
برگزیده ایست بسیار زیبا من هرروز میام میخونمش نمیدونم چی بنویسم
زندگیش کردم... خب دارم باهاش زندگی میکنم... بااین غزل زیباتر میشه زندگیش کرد
لزومی نداره حتماً چیزی بنویسید. خوشحالم که خوشتون امده.
بیت آخر از نظر معنا و همین طور از لحاظ تشبیهی که شاعر بین خودش و خار قایل شده خیلی زیباست...
بیت ماقبل آخر رو کمی سخت خواندم به نظرم حرفی، کلمه ای کم یا زیاد داره شاید هم من بد می خوانم.
حق با شماست. به نظر من هم سکته داره. شاید من اشتباه یادداشت کردهام. البته چنین خطاهایی در اشعار شاعران پارسیگوی هند کم نیست.
فکر می کنم مشکل همین نکته ای است که اشاره کرده اید.
هلالی جغتایی هم غزلی دارد با همین ردیف و وزن با مطلع:
سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا
علاوه بر ردیف و وزن، چیزی که باعث می شه فکر کنم هلالی هنگام سرودن آن غزل نیم نگاهی هم به این غزل امیرخسرو داشته بیت آخر غزل هلالی است:
غیر آن مه که هلالی به وصالش نرسید
ما در این باغ ندیدیم گل از خار جدا
در پی این غزل در اینجا به آرامگاه امیرخسرو در دهلی رسیدم، دیدنی است:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Nezamaldin_complex_11-2010_(16).JPG
من دو بیت از این غزل رو در برنامهی گلها شنیده بودم ولی نمیدانستم مال هلالی جغتایی است. ممنون از این که گفتید. الان کل غزل رو خوندم. من هم با نظر شما موافقم. شاید هم بیشتر از نیم نگاه به آن داشته است. واژههای یکسان در هر دو زیاد است.
عکس هم واقعا دیدنی است.
خار شنیدم یاد حافظ افتادم که او هم گل بی خار را تصور نمی توانست بکند.
حافظ از باد خزات در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بیخار کجاست؟
دروووووووووووووود
این قسمت منو یاد یه شعر دیگه انداخت اما هر چی فک کردم یادم نمیاد! (آیکون محبوبه دچار آلزایمر زودرس!)
این قسمتو میگم :
ابــر و بــاران و مـن و یـار ســتــاده بــه وداع
مـن جـدا گـریهکـنان، ابـر جـدا، یار جـدا
بازم فکر کنید. فکر کردن برای پیشگیری از آلزایمر خوبه.
جدا چون قطره از دریای اویم...
مـن جـدا گـریهکـنان، ابـر جـدا، یار جـدا
چـه کـنی بـند ز بـندم همـه یکـبـار جـدا ....
این شعر رو نمی دونم کی و کجا خونده بودم . خیلی برام خوشایند بود باز خوندنش . جالب اینکه این دو مصرع رو خیلی دوست داشتم و یادم مونده بود ... حالا می بینم هنوز این هارو خیلی دوست دارم .
چسبید . مرسی
یاد این بیت افتادم:
دلا در گریه، وصل ِ یار درخواه
دعا هنگام ِ باران مستجاب است
خیلی قشنگ بود. آفرین.