نبود

یک نمک‌چش قسمت ما زان لب شیرین نبود

نعمت الوان ما جز حسرت زنگین نبود

عمر بگذشت و نگشتم آگه از احوال خویش

هیچ کس را خواب غفلت این قدر سنگین نبود

توبه‌ام ساغرکش خمیازه کرد از زهد خشک

من که از مستی به جز خشت سرم بالین نبود

تهمتی از عیش بر فرهاد مسکین بسته‌اند

تلخکامی بر مذاق هیچ کس شیرین نبود

در دلش گاهی اثر می‌کرد آه ما «نجیب»

این چنین هرگز دل بی‌رحم او سنگین نبود

نجیب کاشانی

نظرات 9 + ارسال نظر
شهرزاد یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ق.ظ

چه تناسب ظریفی بین این نمک‌چش و شیرین در نیم بیت اول هست. یکی از چیزهایی که در خواندن یک شعر جدید از شاعری ناشناس دوست دارم این است که شعرش را بخوانم و حدس بزنم شاعر در چه قرنی زندگی می کرده. این یکی به نظر میاد از شاعران سده یازده بوده و هم دوره صائب می روم بیشتر درباره اش بخوانم.

محسن دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:24 ب.ظ http://after23.blogsky.com/

معنی این نیم بیت رو نمی فهمم. البته یکی دو جای دیگه ام مشکل دارم ولی این اساسیه.

توبه‌ام ساغرکش خمیازه کرد از زهد خشک

توبه زاهدانه‌ام باعث شده که دیگر خمار می نمی‌شوم!

بدبختی به این میگن هااااا!

فرناز پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:48 ب.ظ http://farn-sighs.blogsky.com/

گاهی وقتی وقتش ست بشدت سر جای خود قرار می گیرد . شعری , نوشته ای , حرفی یا عکسی ...
خیلی زیبا بود و بسیار چسبید . مرسی .
دقیقا به چیزی که شهرزاد به این زیبایی بیان کرده فکر می کرد م :
و این ترکیب نمک چش خودبخود چه زیباست .

نیره جمعه 21 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ب.ظ http://bahareman.blogsky.com/

درووود
خوش به حال شهرزاد...

محسن شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:11 ق.ظ http://after23.blogsky.com/

حدس می زدم اینجوریا باشه. گفتم چرا حالیم نشد. نگو خیلی دلچسب نیست. و ذهن ناخودآگاه می نمی خواد معنی اش رو بفهمه.

رشاد شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:39 ب.ظ

جواب من به پرسش محسن با مخالفت دل‌آرا روبه‌رو شد. من مصراع را چنین می‌خواندم: «توبه‌ام ساغرکش خمیازه کرد از زهد، خشک» و آن را «توبه‌ی زاهدانه‌ام باعث شده که دیگر خمار می نمی‌شوم» معنی کردم. ولی دل‌آرا چنین خواند: « توبه‌ام ساغرکش خمیازه کرد از زهدِ خشک» و چنین معنی کرد: «توبه‌ی خشک زاهدانه‌ام مرا به جای ساغرکشِ می‌ ساغرکشِ خمیازه کرده است» یعنی مدام در خماری مانده‌ام. که به نظر من زیباتر از معنی خودم است. قرار شد داوری را به نزد داور دانا (سرکار خانم شهرزاد) ببریم.

شهرزاد یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:52 ق.ظ

شکسته نفسی می فرمایید، شاگرد کوچکی بیش نیستم چه رسد به داوری.
در مورد معنای بیت هم فکر می کنم دل‌آرا جان درست می فرمایند و با ایشان موافقم. منظور شاعر این است که روزگاری آن قدر مست بودم که بدون این که بدانم کجا هستم سر بر زمین می گذاشتم و بی هوش و مدهوش به خواب می رفتم حالا توبه از مستی و می – که ناشی از زهد خشک و تعصب من است – مرا به آنجا کشانده که از خماری دائم خمیازه می‌کشم و نمی‌توانم بخوابم.
در مجموع برای من تصویری که شاعر از مستی و خماری خود نشان می دهد زیبا است. اولاً تکرار حرف "خ" در خمیازه، خشک، خشت آهنگ خوب و البته دردآلودی به شعر داده و از طرف دیگر ترکیب ساغر کش خمیازه بدیع و زیباست. ضمن این که تصویری که در نیم بیت دوم شاعر از خود به دست می دهد، بسیار روشن و وصف حال یک انسان مست است و با این وصف حال از مستی، نیم بیت دوم حسن تعلیلی می‌شود برای این که تصویر نیم بیت اول بیشتر در ذهن خواننده رسوب کند.

شهرزاد یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ق.ظ

فرناز جان درود و سپاس

به نیره:
نیره جان سپاسگزارم
ولی این خوش به حالی رو نفهمیدم!؟

محسن یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:20 ب.ظ http://after23.blogsky.com/

ولی هر دو معنی به یک نیتجه می انجامد.
در حال حاضر حال شاعر از این که مست نیست، خوش نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد