سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا
از من امروز جدا میشود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا
گر جدا مانم از او خون مرا خواهد ریخت
دل خونگشته جدا دیدهی خونبار جدا
زیر دیوار سرایش تن کاهیدهی من
همچو کاهی است که افتاده ز دیوار جدا
من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو به یکبار جدا
دوستان قیمت صحبت بشناسید که چرخ
دوستان را ز هم انداخته بسیار جدا
غیر آن مه که هلالی به وصالش نرسید
من در این باغ ندیدم گلِ از خار جدا
هلالی جغتایی
این یکی را من شنیده بودم. ولی فقط سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا و همچنین بیت آخرش را آن هم بعد از خواندن به نظرم آشنا آمد. و نیز نام هلالی جغتایی که هرگز نفهمیدم ینی چه.
در ضمن یک ه بعد از یکبار در این نیم بیت جا افتاده:
کی توانم که شوم از تو به یکبار جدا
هلالی از نسل «ترکان جغتایی» در ماوراءالنهر بوده است. البته همین حالا هم دهی در اطراف سبزوارد «جغتا» نام دارد. شاید هلالی متولد آنجا بوده، یا شاید هم نام ده را از روی نام او گرفته باشند.
«ه» هم لازم ندارد.
ببین یکباره با یکبار خیلی فرق داره. یکباره ینی یک بار برای همیشه. که این در یکبار دیده نمیشه.
اگر ه نگذاریم معنی شعر می تونه این باشه.
کی می توانم از تو یک بار جدا بشوم.
خب یک بار جدا شدی. بعدش دوباره بر می گردی؟
ولی اگر یکباره باشه ینی:
کی می توانم از تو برای همیشه جدا بشوم. ها؟
یکبار همان معنی یکباره رو میده و با «یک بار» فرق داره. باور نمیکنی از خانم شهرزاد بپرس.
سلام و درود
من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو به یکبار جدا؟
حرف "ه" در نیم بیت دوم نمیتواند جا افتاده باشد، چون به ضرورت شعری و برای رعایت حروف قافیه حروف "ار" باید در انتهای نیم بیت دوم تمامی بیت ها تکرار شود بنابراین آوردن یک "ه" اضافه در انتهای این بیت خاص چه از لحاظ وزنی و چه از لحاظ عدم رعایت حروف قافیه بیت را دچار مشکل میکند.
در مورد معنای بیت هم همانطور که آقای رشاد اشاره کرده اند، با دقت به حرف اضافه ی "به" در نیم بیت دوم احتمالا مشکل معنایی حل خواهد شد. به یکبار (که کوتاه شده به یکباره است) یعنی دفعتاً یا برای همیشه و یک بار نیم بیت اول هم که معنایش مشخص است.
بین یک بار نیم بیت اول و نیم بیت دوم هم از لحاظ صنایع ادبی جناس لفظی وجود دارد. یعنی از نظر گفتاری مشترک و از نظر معنایی متفاوت هستند.
من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو به یکبار جدا...
چقدر این هلالی داغ نرسیدنش برایم سنگین بود...
درووود راستی
و شاد و سلامت باشید :)
نیم بیت پایانی هم زیباست. منطورم تناسب بین مه و هلالی است. وقتی شعر رو می خواندم بیشترین چیزی به دلم نشست همین بود.
نیم بیت پایانی هم به نظر سکته ای دارد. اگر می گفت "ما در این باغ ندیدیم گل از خار جدا" یا "من در این باغ ندیدم گلی از خار جدا" شاید بهتر و خوش آهنگ تر بود.
فکر کنم «گل ِ از خار جدا» با کسره زیر ل مشکل را حل کند.
حجت بر ما تمام شد. ولی با ه قشنگ تره.
نیز از دیدن خانم محبوب در اینجا کلی شاد شدیم.
بله حق با شما است. به این ترتیب مشکل وزنی هم نخواهیم داشت. سپاس
درووود
چه خوب که این جا نشانی از شهرزاد گرامی دیده می شود
چقدر بد که من مدت هاست دیگر این شعرهای غلیظ عاشقانه به دلم نمی شینه...
این از گذر عمر است. و نشان از پشت سر گذاشتن دوران نوجوانی دارد. وقتی کمکمک از دوران جوانی گذشته و به دوران میانسالی نزدیک شوید دوباره به دلتان خواهد نشست. تجربه کردهام که میگویم!
من الان هم حوالی میانسالی دارم می پلکم
می گید نه از محسن بپرسید
نچ!